خودکنترلی
خودکنترلی
خودکنترلی مفهوم خودکنترلی که در سال 1974 توسط اشنایدر[1] گسترش یافت، به این معنی است که یک شخص در موقعیت خود چه قدر انعطافپذیر یا چه قدر پایدار است (کاشال و کوانتس[2] ، 2006). خودکنترلی عبارت است از تعارض درون فردی[3] بین عقل و هوس، بین شناخت و انگیزه، و بین برنامهریزی درونی و عملکنندهی درونی؛ در همهی این زوجها غلبهی عنصر اول بر دوم به معنای خودکنترلی بالاست (راچلین[4] ، 1995). بارکلی[5] خودکنترلی را اینگونه تعریف میکند: "خودکنترلی هر پاسخ یا زنجیرهای از پاسخها بهوسیلهی فرد است که میخواهد احتمال پاسخ بعدی به رویداد را تغییر دهد و در این فرایند به گونهای عمل میکند تا احتمال پیامد بعدی مرتبط با آن را تغییر دهد" (بارکلی،1997). لوگ[6] (1995) خودکنترلی را اینگونه تعریف میکند: "پرداختن به رفتارهایی که پاسخ درنگیده، ولی بیشتر به دنبال دارد". بخش قابلتوجهی از آسیبشناسی روانی کودکان و بزرگسالان به نار ...
علمی مگ